افزایش بی رویۀ کافه ها و قهوه فروشیها در بلند مدت به افت سوددهی آنها منجر میشود. افزایش بیرویۀ روستریها به کاهش درآمد و انگیزۀ فعلان آن منجر میشود. این یک ادعای پوچ نیست، بلکه از دیدگاه علم اقتصاد و قانون عرضه و تقاضا اثبات شده است. همچنین افزایش فضای رقابی در بازار امروز ایران که تورم قدرت خرید مردم را کاهش داده است، افزایش قهوه فروشیها منجر به کاهش کیفیت قهوهی مصرفی مردم میشود. با ما تا انتهای مطلب همراه شوید تا این نکات برایتان به خوبی اثبات شوند.
بسیاری از مشاغل و فعالیت های درآمدزا اگر چه دانش و مهارتهای ویژۀ خودشان را دارند، اما زمانی که بخواهند تبدیل به فعالیتهای اقتصادی کلان شوند، نیاز به علوم دیگر مانند جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و .. دارند. صنعت قهوه نیز یکی از صنایع بزرگ در جهان به شمار میرود که میبایست از دید علم اقتصاد به آن بنگریم و قوانین علم اقتصاد را برای آن بررسی کنیم. یکی از مهمترین قوانین موجود در علم اقتصاد، قانون عرضه و تقاضا است.
افزایش کافه ها، رستری ها، قهوه فروشی ها و.. در کوتاه مدت برای کسانی که تجهیزات میفروشند و آموزش میدهند سود خوبی به همراه دارد. در حالیکه در بلند مدت برای آنها هم سود خوبی نخواهد داشت، چون تجهیزات دست دوم در بازار بیشتر از عرضه و قیمت تجهیزات نو میشود. یک فعالیت اقتصادی مداوم و پایدار بهتر از یک فعالیت کوتاه مدت است. چنانچه فروش تجهیزات نو کم شود و تجهیزات دست دوم بازار بهتری پیدا کنند، فروشندگان تجهیزات صرفا به خرید و فروش تجهیزات کارکرده و تعمیرات آنها میپردازند و تولید کنندگان انگیزهای برای تولید نخواهند داشت. مانند دومینو این نظم و ترتیب چنانچه بهم بریزد در بلند مدت تمامی افراد جامعه آسیب میبینند.
علم اقتصاد، پیچیدهتر از آن است که بتوانیم در یک مطلب در مورد آن نظر دهیم. اما خوب است اندکی به صورت علمی و نه هیجانی (و احساسی) بازار صنعت قهوه و کافهداری ایران را بررسی کنیم. اگر چه برخی افراد مدعی شدهاند که افزایش رستریها خوب است، اما به شما می گوییم کاملاً آثار مخربی در بازار دارد و تعادل آن را بهم می ریزد. عموما افرادی که میگویند افزایش بی رویهی رستریها خوب است یا تجهیزات فروش هستند و یا از طریق آموزش و راهاندازی سود خوبی کسب میکنند.
با یک مثال مختصر و مفید این امر را توضیح میدهیم. در یک شهر به همان میزان که مردم به نمک برای یکماه نیاز دارند، فروشندگان، نمک در انبارها و مغازههایشان دارند. حال اگر تقاضای مردم برای نمک زیاد شود، انبارها خالی میشوند و هر چه کمیابتر شود، قیمت آن بیشتر میشود.
حال یک تاجر به اندازهی مصرف یکسال در شهر نمک توزیع میکند. چه اتفاقی میافتد؟ نمک بیشتر از تقاضای مردم است و روی دست تاجر میماند. مجبور میشود قیمت آنرا کم کند تا مردم بیشتر بخرند. نمک که فاسد یا خراب یا بی کیفیت نمیشود، به همین خاطر او میتواند آن را انبار کند تا تقاضای مردم بالا رود. حال اگر یک مادهی غذایی فاسد شدنی باشد چه میشود؟ مشخص است، هر طور شده باید آنرا به فروش برساند تا دچار ضرر و زیان بزرگی نشود. قهوه هم اگر چه زود فاسد نمی شود، ولی زمان مصرف آن اگر به پایان برسد، کیفیت خوبی نخواهد داشت.
در صنعت قهوه هم باید میان تقاضای مردم و عرضهی فروشندگان تعادل بر قرار باشد.
باور کنید صنعت قهوه دومین صنعت سودآور جهان نیست. این یک باور غلط است که میگویند قهوه بعد از نفت، سودآور ترین فعالیت تجاری در جهان است. اصلا جالب است بدانید که قهوه در ردهی صدم و بیشتر از آن از نظر سوددآوری تقسیم بندی میشود. مخصوصا که پس از بیماری کرونا تقاضای خرید قهوه به دلیل بسته شدن کافهها و قهوه فروشیها بسیار بسیار کم شد. اگر چه بحران کرونا تا حدودی جبران شدهاست اما کاهش سودآوری و رکود اقتصادی برای دو سال ممتد سخت است. پس اگر هدف شما صرفاً درآمدزایی است، لطفا وارد صنعت قهوه، برشته کاری و کافه داری نشوید و یا عاقلانه به دور از هیجانات زودگذر مسیرتان را انتخاب کنید. چرا؟ بر اساس قانون عرضه و تقاضا برایتان توضیح میدهم.
مانند قانون جهانی گرانش نیوتن در فیزیک، قانون عرضه و تقاضا، اصل اساسی تشکیلدهنده نظریههای اقتصادی، به شمار میرود. عرضه و تقاضا نشاندهندهی رابطهی میان قیمت یک کالا و خدمت و میزان تمایل افراد برای خریداری و فروش آن است. حواستان را جمع کنید، عرضه و تقاضا مانند بسیاری از ادعاهای کودکانه، بی ارزش نیست. به توجهی به این قانون می تواند به بی نظمی در بازار منجر شود. بی نظمی در بازار تبعات اقتصادی و اجتماعی بسیاری دارد که آثار آن را در جامعۀ ایرانی مشاهده می کنیم.
طبق قانون عرضه و تقاضا هر چه قیمت یک کالا یا محصول بیشتر باشد ( و یا بیشتر شود)، مقدار متقاضیان (و مشتریان) آن کاهش مییابد. اما افرادی که آن را عرضه میدارند (همان فروشندگان و تاجران) تمایل بیشتری برای عرضهی آن پیدا میکنند، چرا که با قیمت بالا تر، سود بیشتری هم نصیبشان میشود.
نکته : عموما هر چه یک محصول کمیابتر باشد، قیمت بیشتر و تجارت آن هم سود بیشتری دارد. مانند الماس و یا بیت کوین.
عرضه و تقاضا است که تعیین میکند چه قیمتی مناسب است. حال اگر تعداد کارگاههای رستری به یکباره زیاد شود چه اتفاقی میافتد ؟ بازار به شدت رقابتی میشود و هر کسی وجه تمایز بیشتری ارائه دهد ، برندهتر است. بزرگترین وجه تمایز در بازار ایران قیمت پایین است. قیمت پایین انگیزهی متقاضیان را برای خرید محصول افزایش میدهد، اما انگیزهی فروشندگان و تولید کنندگان را برای ادامهی فعالیت تجاریشان کاهش میدهد . فروشندگان میبینند هر چه قدر کار میکنند و مقدار بیشتری محصول میفروشند ، در مقایسه با دیگر مشاغل سود و درآمد زیادی ندارند. به همین دلیل از ادامهی فعالیت خودداری می کنند تا عرضه کم شود و آن محصول کمیابتر شود. در بلند مدت این چنین میان عرضه و تقاضا تعادل حاصل میشود مازاد تقاضا و مازاد عرضه بر اساس انگیزهی میان -تولید کنندگان و فروشندگان- با -خریداران و مشتریان- تعیین میشود.
به هیچ عنوان افزایش چشمگیر کافهها به افزایش کیفیت قهوه منجر نخواهد شد. چرا ؟ افزایش کیفیت به افزایش قیمت منجر میشود. فروشندگان در بازار بشدت رقابتی مجبور میشوند قیمتشان را کاهش دهند. کاهش قیمت چگونه اتفاق میافتد ؟ بهترین راه از نظر تولید کنندگان کاستن از هزینههای تولید و قیمت مواد اولیه است. ارزان بخرند و ارزان بفروشند. به نظر شما اگر بار دانهی سبز روی دستتان مانده باشد و در انبار از کیفیت آن کم شود ، آیا قهوهی کیلویی ۲۰۰ تومان بیشتر و بهتر در بازار به فروش میرسد یا قهوهی کیلویی ۴۰۰ تومان ؟ فقط کافیست یکبار قهوه به قیمت پایین بفروشید، از فردا هم باید به همان قیمت بفروشید، وگرنه مشتریهایتان را از دست میدهید.
وای به حالی که کسی دیگر قیمتی بسیار پایینتر از شما ارائه دهد و کیفیتش هم مانند نمونهی محصول شما باشد. در سطح شهر اسپرسوی ۱۰ تومانی بهتر خریداری می شود یا ۱۵ تومانی ؟ شاید باورتان نشود ، ولی واقعیت این است که بیشتر مشتریان به خاطر کافئین قهوه مینوشند نه عطر و طعمهای آن. گر چه جذابیت عطر و طعمها بیشتر باشد نوشیدن قهوه لذت بخشتر است اما عامل اصلی گسترش تجارت جهانی و تقاضای قهوه، کافئین و اثرات انرژی بخشی آن است؛ به همین خاطر است که میگوییم قبل از ورود به صنعت قهوه ، تمامی جوانب را بسنجید تا مبادا سرمایه گذاری اشتباه انجام دهید.