اگر اسم قهوۀ کپی لواک به گوشتان خوردهاست، باید به شما بگویم که این قهوه از مدفوع گربۀ زباد حاصل میشود. به طور معمول، دانههای قهوه را از سایر قسمتهای میوۀ قهوه (مانند پوسته و گوشته) با روشهای مختلفی جدا میکنند تا پس از حرارت دیدن، آمادۀ مصرف شوند. اما قهوۀ کپی لواک طرز تهیۀ عجیبی دارد. همچنین عجیبتر از آن قیمت فوقالعاده بالای آن است. تقریباً کیلویی 600 تا 1200دلار به فروش میرسد. ( به قیمت روز دلار خودتان حساب کنید ! )
به طور ساده اگر بخواهیم بگوییم میوههای قهوه توسط موجودی به نام لواک یا گربۀ زباد (Civet) -از خانوادۀ زبادان-خورده میشوند و درون دستگاه گوارش او، سایر اجزای میوه هضم میشوند و دانههای قهوه همراه با مدفوع این حیوان، خارج میشوند. سپس پس از شسته شدن، به صورت مدیوم یا لایت، رست میشوند و به فروش میرسند.
در تصویر بالا مدفوع خشک شدهی گربۀ زباد را می بینیم که دانه های قهوه درون آن هضم نشده اند.
خاستگاه کپی لواک اندونزی است و بخش عمدهای از درآمد برخی فعالان صنعت قهوۀ اندونزی از مدفوع گربۀ زباد حاصل میشود! حامیان حیوانات در چند سال اخیر، بشدت روی این موضوع حساس شدهاند و البته بسیار خوب است که این قهوه قیمت بالایی دارد، چنانچه قیمت کمتری داشت، افراد زیادی تمایل داشتند آن را تست یا مصرف کنند.
قیمت بالای کوپی لواک، باعث شدهاست که افراد زیادی دست به تولید نمونۀ تقلبی آن بزنند و به همین دلیل به جرأت میتوان گفت که بیش از 80 درصد دانههای کپی لواک موجود در بازار جهانی تقلبی هستند! این قهوه در ایران آنقدر به صورت تقلبی با قیمتهای مختلف (حتی با قیمت 250 هزار تومان!) در بازار به فروش رسیده است که انگار نمونۀ اصلی آن در بازار ایران موجود نیست.
تولید کنندگان این قهوه مدعی هستند که حیواناتی که در سطح مزارع به صورت آزاد میگردند، بهترین میوههای قهوه را از درخت قهوه میخورند و سپس کارگران در سطح مزارع به دنبال مدفوع این موجود میگردند و دانههای قهوه را از میان آنها شسته، جدا و خشک میکنند. تولید کنندگان این محصول مدعی هستند، دانههای قهوه پس از حدود یک تا یک روز و نیم گردش در سیستم گوارشی این موجودات توسط آنزیمهای گوارشیشان، طعم و عطر مطبوعی مانند شکلات و کارامل به خود میگیرند.
همچنین تاجران قهوۀ کوپی لواک مدعی شده اند که تولید سالانۀ این محصول تنها 500 کیلوگرم است. اما بهتر است بدانیم 500 کیلوگرم تنها تولید یک مزرعۀ متوسط در اندونزی است. اینکه تولیدکنندگان این محصول مدعی هستند این دانههای قهوه طعم بسیار خوبی دارند، آنچنان صحت ندارد. درون دستگاه گوارشی گربۀ زباد به وسیلۀ آنزیمها و همچنین هضم شدن سایر اجزای میوۀ قهوه مانند موسیلاژ، بخشی از تلخی دانههای قهوه گرفته میشود، اما بدین صورت نیست که طعم بسیار خارقالعادهای داشته باشد.
فعالان صنعت قهوه، طعم آن را مانند سایر دانههای عربیکای با کیفیت تک خاستگاه (Single origin) میدانند؛ حتی به هیچ عنوان قهوۀ کوپی لواک توسط هیچ سازمان معتبری، قهوه تخصصی خوانده نشده است. این یکی از دلایلی است که نمونۀ تقلبی آن هم فروش خوبی دارد، چرا که افراد زیادی قادر به تشخیص دادن تفاوتهای قهوۀ کوپی لواک اصلی و تقلبی نیستند.
قهوۀ کوپی لواک به صورت سنتی، توسط موجودات آزاد تهیه میشد. در واقع تاریخ مصرف کپی لواک به زمانی بر میگردد که اندونزی، مستعمرۀ هلند شد و هلندیها قهوه را به اندونزی بردند تا کشت شود. با استعمار اندونزی و به کار کشیدن کارگران و بردگان، آنها را از مصرف قهوه منع کردهبودند تا محصول بیشتری برای فروش در اروپا و دیگر نقاط بدست آید. کارگران و بردگان حق نداشتند که قهوه مصرف کنند، به همین دلیل چنانچه در سطح مزارع دانههای قهوه ای میدیدند برای خودشان جمع میکردند.
استعمارگران اگر چه میتوانستند بردگان و کارگران را از خوردن قهوه منع کنند، اما نمیتوانستند که گربۀ زباد را کنترل کنند! میوۀ درخت قهوه، محبوب گربۀ زباد شده بود و آنرا مصرف میکرد، ولی قادر نبود هستۀ آنرا هضم کند و سراسر مزارع قهوه دانههای قهوه درون مدفوع آنها یافت میشد.
اسناد و مدارک معتبری منوط بر این که اولین بار قهوۀ کپی لواک توسط چه کسی مصرف شده است، وجود ندارد، اما میدانیم که شروع مصرف آن به دورۀ تاریخی استعمار اندونزی بر میگردد. همانند استعمار دیگر کشورهایی که قهوه در آن کشت میشده است، اما کارگران از مصرف آن منع میشدند و به ناچار از پوستۀ میوه (کاسکارا) و یا برگ گیاه قهوه برای خودشان نوشیدنی درست میکردند. قهوۀ کپی لواک برای اولین بار در دههی 1990 توسط شخصی به نام تونی وست به اروپا آورده شده و از آن زمان به بعد مصرف آن در نقاط مختلف دنیا افزایش یافت.
در تصویر بالا، یک موجود افسرده را می بینید که باید در طبیعت بکری که به آن تعلق دارد، آزادانه بچرخد، ولی توسط انسانها به بند کشده است.
امروزه خبری از گربۀ زباد آزاد درون مزارع قهوه نیست، بلکه آنها را به بند کشیدهاند تا مدام میوۀ قهوه بخورند و دانۀ قهوه پس بدهند. اگر چه این موجود دارای ذاتی آزاد است و باید مدام در طبیعت پیرامون خودش بگردد و جنب و جوش داشته باشد، ولی تاجران این محصول، آنها را درون قفسهایی زندانی میکنند و این برای گربۀ زباد رنج بسیاری دارد و به افسردگی و تندخویی این موجودات منجر میشود. نگهداری و به بند کشیدن گربۀ زباد درون قفس، زحمت تولیدکنندگان را برای پیدا کردن مدفوع آنها در سطح مزارع کم میکند و همچنین به تولید بیشتر و هر چه بیشتر برای آنها منجر میشود. اگر چه چند سال است که رسانههای مختلف همانند بیبیسی از این آزار و شکنجۀ حیوانی پرده برداشتهاند، اما در کشورهای فقیر حتی به غیر از اندونزی، تعداد تولیدکنندگان قهوۀ زباد رو به افزایش است و عمدۀ این تولیدکنندگان در آسیای جنوب شرقی فعالیت میکنند.
در چند سال اخیر، حامیان حیوانات با جمع آوری امضاهای مختلف و اطلاع سازی به عموم مردم در مورد قهوۀ کوپی لواک سعی داشتهاند که از این تجارت زجر آور برای حیوانات جلوگیری کنند، اما میتوان اینطور تلقی کرد که تلاش آنها تا حدودی توانسته است در جلوگیری از پیشرفت این محصول مؤثر واقع شود و آنقدر در کاهش مصرف آن مؤثر نبوده است. البته خوشبختانه میتوانیم بگوییم که بیش از 80 درصد قهوۀ کپی لواکی که به فروش میرسد تقلبی است !
تنها کپی لواک نیست که از مدفوع حیوانات بدست میآید. در تجارت جهانی قهوه، از مدفوع دیگر حیوانات مانند فیل هم اقدام به تولید قهوه کردهاند. البته چند سال قبل هم افرادی مدعی شدند که از مدفوع گوریلها هم قهوه تولید کردهاند که البته صحبت و درستی آنرا نمی دانیم. به هر حال دانههای قهوه در سیستم گوارشی بسیاری از حیوانات هضم نمیشوند و به همراه مدفوع دفع میشوند، پس تولید قهوه از مدفوع هر حیوان دیگری آنچنان عجیب نیست.
البته بسیاری از مسلمانان به خاطر اعتقاداتشان و حرام دانستن مدفوع حیوانات وحشی از مصرف کوپی لواک خودداری میکند. برخی فقهای دینی در اسلام مدفوع هر حیوان حرام گوشتی ( که دارای خون جهنده است) را نجس و حرام میدانند، پس مصرف آن جایز نیست. برخی دیگر میگویند اگر آن شیء خورده شده مانند هستۀ خرما باشد و پس از دفع شدن تغییر چندانی در حالت اولیهاش ایجاد نشود، تنها متجنس میباشد و قابل پاک شدن است. البته چنانچه بخواهیم بگوییم این دانۀ قهوه قابل پاک شدن است و تغییری در آن ایجاد نمیشود، پس چه کاری است که یک حیوان آزاد را در بند بکشیم تا چیزی تولید کند که هیچ تفاوتی ندارد.
به قلم احسان صرامی